Language/Kazakh/Grammar/Accusative-Case/fa
Հայերէն
Български език
官话
官話
Hrvatski jezik
Český jazyk
Nederlands
English
Suomen kieli
Français
Deutsch
עברית
हिन्दी
Magyar
Bahasa Indonesia
فارسی
Italiano
日本語
한국어
Lietuvių kalba
Νέα Ελληνικά
Şimali Azərbaycanlılar
Język polski
Português
Limba Română
Русский язык
Српски
Español
العربية القياسية
Svenska
Wikang Tagalog
தமிழ்
ภาษาไทย
Türkçe
Українська мова
Urdu
Tiếng Việt
حالت منصوب
در این درس، با مفاهیم اساسی حالت منصوب قزاقی و کاربرد آن در ارتباط با حالت نامزدی آشنا می شویم.
مفاهیم اساسی حالت منصوب
حالت منصوب در قزاقی برای نشان دادن کاربرد اسم یا صفت در جمله استفاده می شود. به طور کلی، حالت منصوب به مفهوم «هدف» است و بیانگر دستوری است که بر روی فعل اعمال می شود.
نحوه استفاده از حالت منصوب
حالت منصوب به عنوان شیء فعل در جمله استفاده می شود و با فعل از نظر شخص و زمان تطابق دارد. برای تشخیص حالت منصوب، شما باید به سوال «چه را؟» پاسخ دهید. برای مثال:
- من کتاب را می خوانم. (منصوب: کتاب)
- او نامه را می نویسد. (منصوب: نامه)
تغییرات حروف در حالت منصوب
برخی اسامی در حالت منصوب با تغییر حروف پایانی تشکیل می شوند. در برخی موارد، حالت نامزدی و حالت منصوب برای یک اسم یکسان هستند. به عنوان مثال:
| قزاقی | تلفظ | معنی انگلیسی |
|---|---|---|
| آقا (آقا) | aqanıң، aqa | آقای من، دوست من |
| باش (سر) | başyң، baş | سر شما، رئیس شما |
| آسمان (آسمان) | áspanıң، áspa | آسمان، آسمان |
تمرین
تمرین زیر را برای تمرین خود انجام دهید. با توجه به جمله، کلمه در حالت نامزدی را پیدا کرده و آن را به حالت منصوب تغییر دهید. سپس، ترجمه کنید.
- من سیب را می خورم.
- او پنجره را باز می کند.
- ما درس را می خوانیم.
- شما نامه را می نویسید.
پاسخ تمرین
| قزاقی | تلفظ | معنی انگلیسی |
|---|---|---|
| سیب (سیب) | sıbyң، sıbı | سیب |
| پنجره (پنجره) | penjiräң، penjire | پنجره |
| درس (درس) | därsıң، därs | درس |
| نامه (نامه) | namasıң، nama | نامه |
تمرین بیشتر
تمرین زیر را برای تمرین خود انجام دهید. این جملات را به قزاقی ترجمه کنید و حالت منصوب را برای اسم هایی که در جمله استفاده شده است، بیابید.
- من یک موش را می بینم.
- او یک گلابی می خرد.
- ما یک ماشین داریم.
- شما یک ماهی می خورید.
پاسخ به تمرین بیشتر
| انگلیسی | قزاقی | تلفظ | معنی انگلیسی |
|---|---|---|---|
| I see a mouse. | من یک سورماق بینم. | sormaq (سورماق) | سورماق |
| He buys a pear. | او یک آلبالو خریداری می کند. | albalo (آلبالو) | آلبالو |
| We have a car. | ما یک مаشین داریم. | maşin (ماشین) | ماشین |
| You eat a fish. | شما یک بالیق می خورید. | baliq (بالیق) | ماهی |